قسم به این تیم آبی...
قسم به عشق اولم هه هه..همین رگ تاجی
یه زمانی عاشق فوتبال بودم..یعنی نمی شد یه روز پام به توپ نخوره
با این تیم زندگی میکردم..به خودم قول داده بودم که یه روز منم میرم تو زمینای مرغوبکار یه لباس آبی میپوشم و شروع میکنم دوییدن..
آره یادش بخیر..
الان فقط یه سری پوستر ازین عشق آبی مونده..یه سری رو دیوار..یه سریم که دیگه دل و دماغ چسبوندنشونو ندارم تو کمد دارن خاک میخورن..
امروزم قهرمان شده..
زیاد حس قبلنارو ندارم..
سلامتی اونی که یه روز باهاش قول دادم که چند سال دیگه باهم تو اس اس توپ میزنیم ..
ولی من نتونستم و وسط راه عشقمو بوسیدمو گذاشتمش کنار...
ایشالا یه روز جامو تو دستاش میبینم اون منو تو سالن های کشتی..
یکی دیگمونم تو سالنای والیبال
این اس اس منه...
دوسش دارم خیلی زیاد..
ولی خداییش خودمنونیماااچقد عشق عوض کردم..نمیدونم به اندازه ی اشکای شبایی که من بهشون نرسیدم ریختم،اونا هم برای اینکه من ترکشون کردم ریختن؟؟
فکر نکنم..این توپ هنوز داره تو یه بک گراند سبز میچرخه..اصن نفهمید مام یه روزی بودیم(عشق اول)
(عکس=سهراب بوقی،از عشق فوتبالای قدیم..بچه عبدل آباد)
بازم خیابون و من و شبُ دو تا دست توی جیب ...بزرگِ ولی برا من کوچیک
بازم عشق نمیدونم چندم..عشقم خیابون..عشقم -->دوستان
عاشق اون لحظه هاییم که وقتی کم کم آفتاب نوراشو جمع میکنه و میره پشت کو ها..
اون موقست که فکر میکنم شدم لوک خوش شانس..
طرز راه رفتنم عوض میشه..از پیاده رو میام بیرون و شروع میکنم به لگد کردن خط کشی های آسفالت تو خیابون..
یه هندزفری در میارم..کلاهمو میندازم رو سرم..بعدش دیگه با خداس...
اونجا میشم یه آدم دیگه
شروع میکنم به جنگیدن با فکرای مسخره و چرتی که تو کلمه..همیشه هم تو جنگ با اونا بازنده ام..
نمیدونم چرا..زورم بهشون نمیرسه..
اعصابم بهم میریزه..
همین جاس که یهو میخورم به یه نفر..
چشم تو چشم میشیم..منم که زخمی از فکرای تو کلم...اصلا حوصله این یکیو نداشتم..
همین جا همه ی اون فکرارو خالی میکنم رو کف آسفالت اون یارو
خب دیگه خدا رحمتمون کنه...فاتحه
خیلی خیلی مسخره بود..
ازین که این مطلبو میخونی پیشاپیش تنفر خودمو اعلام میکنم
kojan unayi ke budan mesle baradar,,!?!!!
جنگ کاغذ و فستیوال قلم
من ازون نسلیم که مهم ترین حرفای زنگیش ناگفته موند..
یا شعر شده یا یجوری نقش بسته رو کاغذ..
حرفایی که هیچ کس ندیدشون..
میدونی چرا؟؟
چون سهم کلمات ما از گوش دنیا یا جوب آب بود یا شعله های آتیش...
با میدونی چرا؟؟
چون اعتماد توی این زمونه بوی ناااا گرفته..
به کسی اعتماد ندارم..
با یه بار درد و دل ظاهرا دوستانه میبینی که فرداش کل زندگیت مثل شایعه تو دست همه چرخیده.!!هه!!
پس به قول خودم ای شعله ها کلمات را دریابید(چی میگی؟؟!!))!!..! :|
پس بریم به جنگ کاغذ و فستیوال قلم
گریه ی پاک..
دلم برای محرم تنگ شده وبرای یه ذره اشک پاک..بی دغدغه..
بشینم یه گوشه فقط اشک بریزم...نه اینکه دلم به فکر (پشتدسته) باشه
دلم برای اون محرمی تنگ شده که دلم یهو ریخت..
اون موقع که سرعت پایین اومدن اشک از چشام از پلک زدنام بیشتر بود..
به مولا اگه این محرم و این اشکای پاک نباشه عشق تو وجودمون خشک میشه..
اشک واسه ی کسایی که راه درست زندگیو یاد یادمون دادن..
واسه زندگی نگه داشتن عقاید و فکرشون..
هنوز پیرهن سیاهم برام حرمت خاصی داره..
ولی من کجام!!من فقط حرف میزنم..هنوز نمیتونم دو رکعت نمازمو بخونم!!
ولی بازم عشق به این روزا زو دارم و هیچ وقت فراموشش نمیکنم
تسلیت برای ایام فاطمیه..
اگه دلتون شکست مارُ هم دعا کنید
(دل ما هم واسه خودش روضه ای داره،فقط گریه کن نداره..بیا براش یه گوشه اشک بریزیم...)
یا علی..
دلم برای عشق تنگ شده..
برای عشقی که رو درو دیوارا نیست..
اون عشقی که رو لبای قرمز نیست..
اون عشقی که روی موهای فشن نیست..
دلم برای اون عشقی تنگ شده که فقط بشه تو چشماشو چشمات ببینیش
اون عشقی که عطرش هر جایی که میری دنبالت باشه..
عشقی که فقط مال یک نفر باشه..
نه مثل الان هر ساعت یدونه!!
یادش بخیر..قبلنا قبلنا عشق حرمت داشت...به هر بچه فشنی نمیگفتن عاشق!!!
یادش بخیر قبلنا رفیقا از روی خجالت یا از روی غیرت نمیدونم،حتی حاضر نبودن عشقشونو به هم نشون بدن!!
حالا چی...
الان شماره ی عشق طرف شده نقل و نبات بین رفیقاش..
به اصطلاح میگه عین خواهرمه..ولی سه ماه بعد...
هه..
بی خیال..
ولی به امید اینکه"آتش عشق چشمانم را خیس کند"
یا از نوع حسین پناهیش بریم تو یه فضای جند وجب در جند وجب زندگی!
ولی حیف که زندگی رویاس فقط...
جایی میزنی؟؟
دروغ سیزده!!!
تو این روز میگن یه دروغ به عنوان جالب ترین دروغ انتخاب میشه
آره!!
تو نسل ما که دروغ گفتن عادت شده..واسه بهترین دروغ جایزه میزارن!!
صبح تا شب دروغ و دقل و فریب کاری...
تا حالا شده یه سری به انبار دروغ بزنی؟؟
فیس بوکو میگم...
منشا دروغ گویی ها!!
طرف چند نفر و همزمان میگردونه..اونوقت میاد از تنهاییاش میگه..از غم میگه..از...
چی بگم..کم نیستن ازین آدما..
همین آدمان که واسه دروغ سیزده جایزه میزارن..
کاش یه قانونی بود که دروغگو هارو مجازات میکرد..
کاش یه جایی بود که سر کوچش یه تابلوی دایره مانندی بود با خط قرمز دورش که روش نوشته بو "دروغ ممنوع"
کاش..کاش..
راستی اصن دروغ 13 امسال چی بود..
چنتا دروغ تونستی بسازی..
چنتا حرف پشت سر بقیه زدی..
چنتا شخصیتو زیر سوال بردی...
ولی یادت باشه..
..همیشه آدمایی مثل من و خیلیای دیگه هستند که اصطلاحا بهشون میگن تو معدن بزرگ شدی...یعنی با ذغال های ذغال فروش تو دلت سیاه نمیشن..
حالا برو بینم بازم میتونی با دروغ کسیو خام کنی!!!
لطفا گوسفند نباشید...
بزنیم یه سلامتی...
سلامتی اونی که موقع تحویل سال کنار قبر پدرش بود...
سلامتی اونی که موقع سال تحویل یه قاب عکس تو دستش بود...
سلامتی اونی که موقع تحویل سال تو سفرش به جای ربان قرمر ربان سیاه دور سبزش بود...
سلامتی اونی که موقع سال تحویل تو صف ملاقات زندان قصر بود...
سلامتی اونی که موقع سال تحویل یه دستش پیش همرزمش بود یه دستش پیش خدا بود
سلامتی اونی که تحویل سالشو پشت ویترین تلویزیون فروشی جشن گرفت
سلامتی اونی که سالشو با گریه تحویل کرد...
سلامتی سال تحویل که همیشه هست ولی ما شاید نباشیم...
میگن داره عید میاد..
خب عید همه مبارک.
هر سال داره شوق و شورم به عید کمتر میشه..هر سال قیل عید حساب میکردم ببینم چقد عیدی میتونم جمع کنم..
اما دیگه اون دوران انگار تموم شده..
حالم از عید دیدنیا به هم میخوره...
تعارف های الکی!!!
یارو میمونه تو رو در وایسی که وقتی میره مهمونی آجیل بخوره یا نه!!
نمیدونم موقع سال تحویل چه دعایی کنم..امید به زندگی داره میره..فقط از خدا میخام که هرچی خودش میدونه خوبه سرم بیاره...یه ذره هم کمک کنه که بهتر از اینی که هستم زندگی کنم...
میشه گفت که دیگه زندگی نمیکنیم..فقط میگذرونیم
الکی وقت سپری میکنیم..
بی خیال حالا..
راستی عید کجایین؟؟
چجوری میگذرونینش؟؟
ما که مثل پر رو هوا هر جا باد بوزه همون وری میریم..
خیلی دلم میخاست یه هفته برم شمال فقط تو این جنگلا زندگی کنم...
حیف...
خلاصه..
تو این چند وقت عید یه ذره غم و بذارید کنار..یا حد اقل لبخند بزنین..
بزارین ملت فکر کنن ما خوشیم..
ولی نمیدونن غم توی دل ما ارزشش از لبخند روی لبمون خیلی بیشتره..
ایشالا شما هم سبزه ی 13بدرتون یه جای خوب گره بخوره...جایی که زمینش پر عشق و محبت باشه..که این سبزه ی عشق و محبت با یه سبزه ی دیگه از همون زمین گره بخوره که دیگه گرهشونو هیچ کس نتونه باز کنه...
نترسید به مرادتون میرسید..هه..
ما که سبزمنو زرده..هرز شده..کسی طرفش نمیاد...
ولش کن..
خوش بگذره
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
خاکستر های نسل
سوخته و
آدرس
نسلخاکستری.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.